حرومزاده! عکس فیلم س

نام من آندری است, من هستم 35 ساله (ارتفاع 180), لب همسر من, 33 ساله. نه یک موهای قهوه ای بلند (165) با یک شکل خوب و قفسه سینه زیبا از اندازه دوشنبه. این داستان چند سال پیش اتفاق افتاد. یک روز از بازگشت در شنبه شب با همسرم از ساحل و ناگهان نه چندان دور از خانه من شانس ملاقات ما یک رفیق در آغوش من اولگ. او با یک دوست بود, چهره به چهره, نام او وادیم است. اولگ و من تا به حال در مورد دیده نمی 10 سال ها, بنابراین ما شروع به بمباران با سوالات. ما تصمیم به نشستن در جایی, به یاد داشته باشید جوانان. رفتم ملاقاتش اولگ و وادیم در برابر آن نیست, حتی همسر من. علاوه بر این, ما فرزند ما ارسال به استراحت با پدر و مادر خود, و فردا یک روز مرخصی است. کارآگاه در خانه ، و هر سه نفر از ما به فروشگاه بروید. ما خرید مواد غذایی مورد نیاز-من از ودکا, یک بطری شراب قرمز, میوه, و غیره. هنگامی که ما به فروشگاه بروید ، همسر من موفق به گرفتن یک دوش ، تغییر لباس (لباس ، شورت ، و تاپس تاکید می کند که) ، تراشه ، ایجاد یک سالاد. به طور کلی, تقریبا همه چیز آماده برای ورود ما بود. آنها در جدول نشسته, نوشیدن در یک روز, دوستان در ارتش. من می گویم بیشتر اولگ, دیانا و وادیم این شنیده, آنها کمی بی حوصله و دعوت وادیم هستند, برای پرش کمی. من و اولگ داشتيم بين اتاق و بالکن رانندگي ميکرديم بعد از مدتی ، شراب خسته شد ، ما الکل می نوشیم ، اما تصمیم گرفتیم ادامه دهیم. وادیم داوطلب برای رفتن به فروشگاه و حزب ما ادامه داد. موضوع ارتش به پایان می رسد, و ما شروع به یاد داشته باشید که چگونه ما را از طریق جمعیت راه می رفت, ساخته شده با دانش متقابل. هنگامی که شما به زندگی شخصی اولگ رفتن خود را پوشش کمی, اما بعد از آن او به من گفت که او همسرش طلاق گرفته بود. و او گفت ، و افزود که همه زنان خواهد بود . و آنها فقط یک چیز در ذهن دارند. من باهاش موافق نيستم برای یک لحظه, مکالمه ما را متوقف و به طور ناگهانی پرسید: "اگر سوال شما تغییر نکرده است?"سکوت کاهش یافته است. من از پنجره شیشه ای در رقص همسر من با وادیم نگاه, و به نوعی من با اطمینان پاسخ نمی: "خیر. سپس, پس از یک بیت از سکوت, من اضافه کردم, " شاید. ""من هم فکر می کنم. اما همانطور که معلوم شد . من در کارآگاه نگاه کرد و ببینید که چگونه وادیم دست شروع به از زندگی زنان قرار می گیرند. دایانا ، یه چیزی به وادیم بگو و بعدش با دستات دستاتو به زندگی برگردون وادیم دوباره سقوط کرد. دیانا برگشت بلند کردن او را به موقعیت. خوش بگذره واضح است ، کارآگاه در حال حاضر بی حوصله ، و بعد از مدتی او را متوقف توجه. وادیم دست در الاغ همسر من اولگ, و اضافه کرد که همه زنان مثل این هستند,و من نمی توانم یک استثنا. من در سکوت نگاه Ksyusha و جواب نداد ، تمام افکار من اشتباه گرفته شد. سپس من چیز دیگری گفت. اما من به او گوش نمی, با تمام توجه من و فکر تنها یک چیز: اولگ درست است یا نه. و ناگهان او پرسید: "چگونه من می دانم?""چه شما صحبت کردن در مورد?""در مورد زن. فکر نکنم تقلب کرده باشه "شما می خواهید بدانید?"اما چگونه? اولگ در چشم من نگاه کرد ، و من دست وادیم را ببینید ، در حال حاضر نه تنها او دروغ ، او فشرده Ksyusha از او. - نميدونم. بهتر است به دانستن نیست? از سرت بيا بيرون. بیایید بنوشیم ، روی میز بنشینیم ، من فکر می کنم این یک چیز است . از کجا بدونم؟ اما هیچ فکری در ذهن من ظاهر نشد. بار دیگر, زمانی که همراه با اولگ در بالکن, آنها یک گفتگو در مورد این موضوع آغاز شده. "اگر او پس از کار جان سالم به در?"او در یک مدرسه کار می کرد. راهنمایی معلم از کلاس درس, چک کردن پروفایل, تعدادی از جلسات صورت گرفت-شما می توانید سعی کنید به دنبال آن. آن را به یک مدت طولانی. من یک هفته در هزینه های من را و حرکت بر روی. اما این نمی تواند به شما هر چیزی را. "چه باید بکنم?"دیدن, کارآگاه, وادیم, گفت:" خوب, شما می توانید در حال حاضر سعی کنید . يه رقاص. ""و .?""بله . اگر شما را خاموش لباس از شوهرش و ما . همین عکس فیلم س الان من فکر می کنم کمی و نگاه از پنجره به بیرون. کارآگاه گردن وادیم را با دستش گرفت ، سرش را روی شانه اش گذاشت ، چشمانش را بست. وادیم چیزی در گوش او زمزمه, دست خود را به آنچه آنها می خواهند. الاغ از زنان دیگر در پایین مشکل بود. "خوب, من نمی دانم . اولگ گفت: "ما گفتیم که اگر او به طور داوطلبانه با لباس هایش جدا شود ، من برنده می شوم. اگر نه, پس از آن شما. همزمان, شما می توانید پیدا کردن چیزی جدید در مورد همسر من-آنچه که ما صحبت کردن در مورد? - من دستور داد ودکا جعبه بلافاصله. اگر چیزی است که شما را دوست ندارند وجود دارد, شما می توانید در هر زمان متوقف. اما مشکل از دست خواهد رفت, من فکر می کنم. و شاید تحت تاثیر مشروب مست و تمایل به یادگیری ، او ناگهان پاسخ داد: - بله ، من موافقم. ولي فقط براي ترسوها ، همونطور که گفتي. اما با یک شرط: آن را به ما زحمت نیست. "به چه معنی ما را خسته نکنید?""شما نباید بر اقدامات ایالات متحده و وادیم عمل کنید. ""چه باید بکنم?"شما می توانید یک دوربین داشته باشید و همه چیز را که اتفاق می افتد ضبط کنید. که وجود خواهد داشت بدون اختلاف بیشتر, من فکر می کنم کمی. اما تمایل به دانستن و تمایل به دیدن ، در مقایسه با عقل سلیم ، پیروزی! من ميرم يه اتاق بگيرم و تو سرم تصور ميکردم که کارآگاه با اولگ لخت ميرقصه از این فکر من شروع به بالا رفتن از اندام! ما در جدول نشست و نوشیدن کمی بیشتر. اولگ و وادیم به بالکن و چیزی رفتند.

برچسبها: بین نژادهای مختلف سکسی زن قحبه صفحه اصلی انجمن عکس فیلم س

Porno gratuit arab - Video femme mature - Porno femmes - XXX femmes - Porno gratuit - Porno vieux - Vieille sexe - Video porno francais - Femmes mures - Films porno gratuite
همه مدل های زنان فوق العاده سکسی هستند 18+.
© سکس س